مطلب نوشتاری در مورد گوش داخلی
تصاویر و مطالب زیست شناسی(استان فارس -شهرستان جهرم)
درباره وبلاگ


به نام خدا . این وبلاگ جهت استفاده همه دوستداران زیست شناسی از راهنمایی تا دانشگاه ایجاد شده (نزدیک به 500عکس از بهترین تصاویر زیست شناسی وبقیه مطالب نوشتاری) امید وارم مورد توجه واقع گردد . هر صفحه این وبلاگ 30مطلب وبقیه با انتخاب شماره صفحه در پایین هر صفحه قابل دیدن خواهد بود؛.مهدی قدرت جهرمی.... ......اللهم صل علی محمد وآل محمدوعجل فرجهم .........التماس دعای خیر
آخرین مطالب
نويسندگان
جمعه 30 فروردين 1392برچسب:علمی, :: 7:49 قبل از ظهر :: نويسنده : مهدی قدرت جهرمی

گوش داخلی

گوش داخلی امواج منتقل شده از گوش میانی را دریافت و آن را به امواج شنوایی تبدیل می‌کند. گوش داخلی اصلی‌ترین قسمت گوش است و از چندین قسمت تشکیل شده است.

·         مجاری نیم حلقوی: در ساختمان گوش سه مجرای نیم حلقوی واقع شده است که برای حفظ تعادل بدن در فضا بکار می‌رود و در امر شنیدن تاثیر ندارد.

·         کیسه اوتریکول و ساکول: مجاری نیم حلقوی بالای کیسه‌ای بنام اوتریکول قرار گرفته‌اند (Utricule) ، که بوسیله مجرایی به یک کیسه کوچکتر مرسوم به ساکول (Saccule) وصل می‌شود.

حلزون

در زیر مجاری نیم حلقوی ، حلزون (Limacon) قرار گرفته که حفره‌ای پیچیده به شکل حلزون است و بوسیله دریچه بیضی به گوش میانی مربوط می‌شود. تعداد حلقه‌های این مارپیچ 2.5 ، طولش 38 میلیمتر و قطر قاعده آن در حدود 3.3 میلیمتر است. حلزون از مایعی پر شده و بوسیله دو پنجره بوسیله غشای مسدود به صندوق تمپان ارتباط دارد. یکی پنجره بیضی که ارتعاشات را دریافت می‌کند و دیگری پنجره گرد بوده و عمل آن این است که به مایعی که در حلزون قرار دارد، امکان ارتعاش می‌دهد.

·         مجرای حلزونی:در وسط حلزون مجرای حلزونی قرار دارد که به ساکول معروف است.

·         غشا بازیلر:حفره حلزون بوسیله جدار طولی به نام غشا بازیلر به دو قسمت تقسیم می‌شود.

 

اندام کورتی

روی غشا بازیلر مجموعه‌ای مرسوم به اندام کورتی (Corti) یا عضو کورتی قرار گرفته است. تعداد اندام کورتی از قاعده حلزون به طرف راس آن بتدریج افزایش می‌یابد.

تونل کورتی

عضو کورتی از یک سلسله سلولهایی به شکل میله که راس آنها دو به دو و مجاور هم قرار دارد، تشکیل می‌شود. بدین طریق مجرایی با مقطع مثلثی شکل را محدود می‌سازد که به تونل کورتی معروف است. 

 

شروع پیدایش حس شنوایی

·         یک سر میله روی غشا بازیلر تکیه داشته و سر دیگر آن آزاد است. لذا هر میله می‌تواند در داخل آندولنف (مایع مجرای حلزونی) حرکت آزاد داشته باشد. روی دو طرف تونل کورتی سلولهای مژه‌دار شنوایی قرار دارند که انشعابات نهایی عصب شنوایی به آنها منتهی می‌گردد، و می‌توان شروع حس شنوایی را از این ناحیه دانست.

 

 

فیزیوتراپی شنوایی

·         امواج صوتی ، امواج فشاری هستند که به گوش خارجی وارد می‌شوند و پس از عبور از مجرای گوش خارجی ، به غشای صماخی می‌رسند.

·         مولکولهای هوای تحت فشار باعث لرزش پرده صماخی می‌شوند. صداهای با فرکانس کم ، لرزشهای آهسته تولید می‌کنند و امواج با فرکانس زیاد ، لرزش سریع تولید می‌کنند. لرزشها ، استخوان چکشی را در طرف دیگر غشاء وادار به حرکت می‌کنند.

·         دسته استخوان چکشی که به استخوان سندانی متصل شده است، باعث ارتعاش آن می‌شود.

·         حرکت لرزش استخوان سندانی ، رکابی را در هنگامی که به داخل و خارج حلزون در سوراخ بیضی حرکت می‌کند. به نوسان وا می‌دارد.

·         امواج صوتی که از طریق سوراخ بیضی به گوش داخلی می‌رسند. تغییرات فشاری که مایع پری لنفناودان دهلیزی را می‌لرزاند، شروع می‌کنند.

·         لرزشهای پری لنف از غشای دهلیزی به آندولنف مجرای حلزونی و در بالا تا نردبان دهلیزی و در پایین تا نردبان صماخی انتقال می‌یابند. لرزشهایی که به غشاء قاعده‌ای منتقل می‌شوند، باعث موج‌دار شدن غشاء می‌شوند.

·         سلولهای مژه‌دار گیرنده اندامهای مارپیچی در گوش داخلی خم می‌شوند. این عمل باعث می‌شود که در آنها پتانسیل گیرنده مولد تولید شود. این پتانسیلهای مولد ، عصب حلزونی را برای تولید پتانسیلهای عمل تحریک می‌کنند. وقتی که مژه‌ها در جهت جسم قاعده‌ای (محور حساسیت) جابجا می‌شوند، سلولهای مژه‌دار را تحریک می‌کنند. وقتی که مژه‌ها در جهت دور شدن از جسم قاعده‌ای جابجا می‌شوند، سلولهای مژه‌دار ، مهار می‌شوند.

تکانه‌های عصبی در طول شاخه حلزونی عصب دهلیزی - حلزونی برده می‌شوند، این رشته‌ها ، مسیرهای شنوایی را در دستگاه عصبی مرکزی که در ناحیه شنوایی لوب گیجگاهی قشر مخ قرار دارد، فعال می‌کند و این منطقه همان جایی است که اصوات متناسب درک می‌شوند.

صداهایی که ما می‌شنویم

گوش انسان به طور معمول به فرکانسهایی از حدود 30 - 20000 هرتز (دور در ثانیه) پاسخ می‌دهد، اما تعدادی از مردم می‌توانند مخصوصا در سالهای جوانی ، فرکانسهایی از حدود 16 - 30000 هرتز را بشنوند (تعدادی از حیوانات به ویژه خفاشها و سگ می‌توانند فرکانسهایی بسیار بالاتر را نیز بشنوند.). توانای شنوایی از زمان کودکی به صورت مداوم کاهش می‌یابد. این کاهش احتمالا به به این علت است که غشاء پایه موجود در گوش داخلی ، مقداری از انعطاف پذیری خود را از دست می‌دهد. علاوه بر این ممکن است که رسوبات مضر کلسیم(Ca) نیز تشکیل شود که سلولهای مژه‌دار شروع به تحلیل رفتن کنند.

آسیب گوش به طول مدتی که گوش در معرض صدا قرار می‌گیرد و همچنین میزان دسی بل صدا ، بستگی دارد. جالب این است که هنگامی که امکان بروز ناهنجاری شنوایی هنگام شنیدن صداهای ناخوشایند بیشتر است. احتمالا دلیل اینکه نوازندگان کمتر از حد انتظار دچار نارسایی شنوایی می‌شوند، نیز همین است. اما بطور کلی صدا یک محرک تنش‌زا است که رگهای خونی را منقبض می‌کند، به بافت گوش آسیب می‌رساند، اکسیژن و مواد مغذی گوش را کاهش می‌دهد. فشار خون را بالا می‌برد و ضربان قلب را افزایش می‌دهد.

در میان مهره داران بیشتر جانوران بی مهره در دنیای ساکتی زندگی می‌کنند. در بین این گروه فقط معدودی ازبندپایان از جمله خرچنگها ، عنکبوتها و حشرات دارای عضو شنوایی هستند. در بین حشرات فقط ملخها وجیرجیرکها و بسیاری از پروانه‌ها دارای گوش هستند. 

در مهره داران نیز اندام واقعی حس شنوایی ساختاری به نام اندام کورتی است که در مجرای حلزونی گوش قرار گرفته است. ماهیها گوش خارجی و میانی ندارند و گوش فقط شامل گوش داخلی است. در دوزیستان و خزندگانو پرندگان گوش میانی نیز بوجود آمده است. ولی هنوز لاله گوش ندارند. در پستانداران خارجی هم بوجود آمده است که در تعیین جهت صدا نقش دارد.

گوش میانی

گوش میانی شامل یک حفره استخوانی است که در آن سه قطعه استخوان کوچک به نامهای چکشی ، سندانی و رکابی قرار دارد. این استخوانها رابط بین پرده صماخ و پرده دیگری به نام پرده بیضی هستند. پرده بیضی بین گوش میانی و گوش داخلی واقع است. این استخوانها نه تنها ارتعاشات صوتی را به گوش درونی انتقال می‌دهند، بلکه شدت آنها را نیز تنظیم می‌کنند.

از گوش میانی لوله‌ای به سوی حلق کشیده شده است که آن را شیپور استاش می‌نامند. از این لوله هوا به داخل گوش میانی (پشت پرده صماخ) راه می‌یابد. اگر این کار انجام نگیرد پرده صماخ نمی‌تواند به درستی مرتعش شود و به اصطلاح گوش می‌گیرد.

گوش داخلی

گوش داخلی شامل بخش دهلیزی ، مجاری نیمدایره و بخش حلزونی است. درون همه بخشهای گوش داخلی را مایعی پر می‌کند. گوش داخلی در جایگاهی که در استخوان گیجگاهی قرار دارد، جای گرفته است. بین گوش داخلی و استخوان گیجگاهی نیز مایعی وجود دارد. بخش دهلیزی از دو کیسه به نام اوتریکول و ساکول تشکیل شده است. مجاری نیمدایره در هر گوش سه عدد و عمود بر هم هستند. در درون کیسه‌ها و مجاری یاد شده سلولهای مژکداری وجود دارند. 

مژکهای این سلولها در مایع ژلاتینی نسبتا محکمی قرار دارند. وقتی سر را حرکت می‌دهیم قسمت ژلاتینی به حرکت در می‌آید و سلولهای مژکدار را تحریک می‌کند و در آنها پیام عصبی بوجود می‌آورد. پیام عصبی بوسیله عصب مخصوص به مخچه می‌رود و سبب می‌شود از بهم خوردن تعادل خود باخبر ‌شویم. بخش حلزونی مانند صدف حلزون پیچ خورده است. در درون این بخش گیرنده های شنوایی قرار دارند.

محل گوش داخلی

تبدیل ارتعاشات دریچه بیضی به پتانسیل عمل عصبی است. وقتی امواج صوتی به پرده بیضی می‌رسد، آن را به ارتعاش در می‌آورد. ارتعاش این پرده در جای خود مایع درون حلزون را به ارتعاش در می‌آورد. سرانجام ارتعاش این مایع باعث تحریک سلولهای مژکدار می‌شود. پیام عصبی از طریق عصب شنوایی به مرکز حس شنوایی در مخفرستاده می‌شود، تا د

اندام کورتی ، محتوی سلولهای مژک‌دار است که گیرنده‌های شنوایی را تشکیل می‌دهند. این اندام روی غشای پایه‌ای در گوش داخلی قرار گرفته و از راس تا حلزون گسترش می‌یابد و بنابراین دارای یک شکل مارپیچی است. آکسون نورونهایی که به سلولهای مژک‌دار عصب می‌دهند، بخش شنوایی عصب دهلیزی - حلزونی یا عصب صوتی را تشکیل داده و در هسته‌های حلزونی پشتی و شکمی بصل‌النخاع ختم می‌شوند.



 

دید کلی

گوش داخلی از دو قسمت به نامهای لابیرنت غشایی استخوانی تشکیل شده است. لابیرنت غشایی متشکل از کیسه‌های پر از مایعی است که در درون حفره‌ای از استخوان تمپورال (لابنریت استخوانی) قرار گرفته‌اند. لابیرنت استخوانی که شامل سه قسمت دهلیز ، کانالهای نیم دایره‌ای و حلزون است. در حلزون قسمتی از لابیرنت غشایی به نام مجرای حلزونی قرار گرفته است. حلزون 2.5 دور به دور محوری از استخوان اسفنجی به نام مدیولوس چرخیده است. حلزون از سه لوله پیچ خورده که کنار هم قرار دارند تشکیل شده است؛ نردبان دهلیزی ، نردبان میانی و نردبان صماخی. نردبان دهلیزی و میانی بوسیله غشاء راینسر و نردبان میانی صماخی بوسیله غشاء قاعده‌ای از یکدیگر جدا شده‌اند.

بر روی سطح غشاء قاعده‌ای ساختمانی موسوم به اندام کورتی قرار گرفته که محتوی یک سری سلولهای حساس به تغییرات مکانیکی موسوم به سلولهای مژکدار است. این سلولهای مژک‌دار اندامهای گیرنده‌ای هستند که در جواب به ارتعاشهای صوتی ایمپالسهای عصبی تولید می‌کنند. دو نوع سلول مژکدار وجود دارد به تعداد 3500 عدد و سه الی چهار ردیف از سلولهای مژکدار خارجی به تعداد 20000 عدد ، قاعده و پهلوهای این سلولها بوسیله تورینه‌ای از انتهای عصب حلزونی احاطه شده‌اند. این فیبرهای عصبی به عقده مارپیچی کورتی که بر روی مودیولوس قرار دارد، می‌روند. عقده مارپیچی به نوبه خود آکسونها را به داخل عصب حلزونی و سپس از طریق آن به سیستم عصبی مرکزی در سطح فوقانی بصل‌النخاع می‌فرستد. 

 

راه عصبی شنوایی

·         فیبرهای عصبی از عقده مارپیچی اندام کورتی وارد هسته‌های حلزونی پشتی و شکمی در قسمت فوقانی بصل‌النخاع می‌شوند. کلیه فیبرها در این محل سیناپس داده و نورونهای درجه دوم بطور عمده از طریق جسم ذوزنقه‌ای شکل به طرف مقابل تنه مغزی رفته و به هسته زیتونی فوقانی می‌رسند.

·         راه عصبی شنوایی از هسته زیتونی فوقانی از طریق لمینسکوس جانبی به طرف بالا سیر کرده و تعدادی از فیبرهای آنها در هسته لمینسکوس ختم می‌شوند و بسیاری از فیبرها از این هسته گذشته و به تکمه‌های چهار قلوی تحتانی می‌رسند و در این ناحیه ، ختم می‌شوند.

·         راه عصبی شنوایی از تکمه‌های چهار قلو تحتانی به هسته جسم زانویی میانی می‌رود که در آن کلیه فیبرها سیناپس می‌دهند.

·         سرانجام راه شنوایی ، به قشر شنوایی که در بخش فوقانی لوب گیجگاهی قرار دارد می‌رود.

عمل قشر در شنوایی

قشر شنوایی بطور عمده بر روی سطح فوقانی لوب گیجگاهی قرار دارد. دو ناحیه در قشر وجود دارد که عبارتند از قشر شنوایی اولیه ارتباطی شنوایی که قشر شنوایی ثانویه نیز نامیده می‌شود؛ قشر شنوایی اولیه مستقیما توسط فیبرهای عصبی که از جسم زانویی میانی به آن می‌رسند، تحریک می‌شود. در حالی که نواحی ارتباطی شنوایی بطور ثانویه بوسیله ایمپالسهای شنوایی اولیه و نواحی ارتباطی تالاموس در مجاورت جسم زانویی میانی تحریک می‌شوند.

در انسان ، اصوات با فرکانس پایین در قسمت جلو و خارج و اصوات با فرکانس بالا در قسمت عقب و داخل قشر شنوایی تصویر می‌شوند. اما باید دانست که در واقع ارتفاع و نه فرکانس صوت است که در قشر شنوایی رمز گذاری می‌شود. نورونهای انفرادی در قشر شنوایی به پارامترهایی از قبیل شروع ، مدت ادامه و فرکانس تکرار یک محرک صوتی و بویژه به جهتی که صوت از آن جهت ادامه است پاسخ می‌دهند. قشر شنوایی با تشخیص طرحهای صوتی ، تجزیه و تحلیل خواص اصوات و تعیین محل سکونت سر و کار دارد. ضایعات قشر ارتباطی شنوایی فوقانی گیجگاهی موجب اختلال در حافظه کوتاه مدت ، شنوایی می‌شود.

تمیز طرحهای صوتی بوسیله قشر شنوایی

·         انهدام هر دو قشر شنوایی اولیه در انسان حساسیت شخص را برای شنیدن شدیدا کاهش می‌دهد. انهدام قشر شنوایی اولیه فقط در یک طرف اثر کمی بر روی شنوایی دارد و علت این امر اتصالات متقاطع متعدد از یک طرف با طرف دیگر در مسیر عصبی شنوایی است. اما این موضوع بر روی توانایی شخص برای تعیین محل منبع صوت تاثیر دارد، زیرا سیگنالهای مقایسه‌ای در هر دو قشر شنوایی برای این عمل ، ضروری هستند.

·         ضایعاتی که در انسان نواحی ارتباطی شنوایی و ابتلا می‌سازند، اما اثری بر روی قشر شنوایی اولیه ندارند. توانایی مشخص برای شنیدن و تمییز فرکانسهای مختلف صوتی و تغییر طرحهای ساده صوت را کاهش نمی‌دهند. اما باید دانست که در این حالت شخص نمی‌تواند معنی صداهای شنیده شده را درک کند، در حالی که می‌تواند آنها را به خوبی بشنود.

تمییز جهت صوت

انسان جهت صوت را لااقل بوسیله دو مکانیزم اصلی تعیین می‌کند.

·         بوسیله اختلاف زمانی بین ورود صوت به یک گوش و ورود صوت به گوش دیگر.

·         بوسیله اختلاف بین شدت صوت ورود گوش.

مکانیزم اول برای فرکانسهای پایینتر از 3000 هرتز و مکانیزم دوم برای فرکانسهای بالاتر عمل می‌کند. هرگاه شخص مستقیما در جلوی منبع صوت قرار گرفته باشد، صوت در یک لحظه به هر دو گوش می‌رسد. در حالیکه اگر گوش راست به منبع صوت نزدیکتر باشد، سیگنالهای صوتی صادره از گوش راست قبل از سیگنالهای صادره از گوش چپ ، وارد مغز می‌شود.ر آنجا احساس و پس ادراک شود.

مسیر پیامهای شنوایی

امواج عصبی بوسیله عصب شنوایی به بصل ‌النخاع رفته از آنجا به دو برجستگی پایینی از برجستگیهای چهار گانه مغز و بالاخره به تالاموسها می‌رسند. پیامهای شنوایی از تالاموسها به قشر شنوایی واقع در لوب گیجگاهی مخ می‌روند.

گیرنده‌های تعادلی

عضو تعادل در مهره داران شامل بخشهایی به نام دهلیز و مجاری نیمدایره است که از اجزای گوش داخلی هستند. اندامهای تعادلی که در دهلیزها قرار دارند، بیشتر وضعیت سر و بدن را نسبت به نیروی جاذبه زمین به مرکز عصبی اطلاع می‌دهند. اما اندامهای تعادلی (تاجهای شنوایی) که در مجاری نیمدایره قرار دارند و نسبت به حرکتهای چرخشی حساسند به حرکات خطی پاسخ نمی‌دهند.

در بعضی جانوران بی مهره نیز اندام تعادلی استاتوسیت نام دارد. هر استاتوسیت کیسه ماده و پوشیده از سلولهای حشره دار است و در یک ساختار آهکی به نام استاتوسیت قرار دارد. هنگام حرکت و تغییر مکان جانور مژه‌ها با تغییر در موقعیت استاتوسیتها فعال می‌شوند و پیامهای عصبی به مرکز عصبی جانور فرستاده می‌شود.

1

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها